Nao Tôyama

در آینده نزدیک ، یک شهاب سنگ غول پیکر با زمین برخورد می کند. تمام موجودات زنده ، از جمله بشر ، از چهره این سیاره پاک می شوند. دولت که این نتیجه را پیش بینی کرده بود ، اقداماتی را برای مقابله با بدترین سناریوی جهان انجام می دهد که ...

شوزو و اینه سایتو تا جایی که به یاد دارند، همیشه زندگی مشترک شادی داشته اند. حتی در سنین پیری با چین و شکن‌های پوستی، قدرت این عشق از طریق پیوند گرانبهای آنها مشهود است. و سپس، یک روز به طور تصادفی، آنها بیدار می‌شوند و می‌بینند که دوباره جوان شده‌اند! علی‌رغم بدن‌های جوان و جذابشان، شوزو و اینه همانطور که همیشه بوده‌اند، باقی می‌مانند. جیسان باسان واکاگائرو زندگی روزمره این زوج پیر-جوان را دنبال می‌کند، هنگامی که با خانواده وقت می‌گذرانند و انتظارات جوان‌ترها را نادیده می‌گیرند.

آکوتسو ماساتورا یک اهریمن است که به یک دبیرستان در دنیای انسان‌ها نفوذ کرده است. هدف او پیدا کردن کاندیداهایی برای کمک به جهنم در مبارزه با دشمنان طبیعی‌شان، فرشتگان بهشت است. آکوتسو که کنار لیلی آمانه، دانش‌آموز دیگری که مدتی پیش به اینجا منتقل شده، نشسته است، طعمه زیبایی او شده و تصمیم می‌گیرد او را به عنوان یاری‌گر خود برای این مأموریت برگزیند. اما لیلی ظاهری متفاوت از آنچه به نظر می‌رسد دارد، و آکوتسو نه تنها خود را یاری‌گر یکی از همان دشمنانی می‌بیند که قرار بود شکست دهد، بلکه احساساتی نیز نسبت به او پیدا کرده است.

سایتو یه سرایدار معمولیه که به یک دنیای دیگه انتقال پیدا میکنه که توانایی هاش خیلی بدرد میخورن. اون کم کم متوجه میشه که چه معنی ای داره که واقعا بهت نیاز داشته باشن.

داستان انیمه کمپ آرام در مورد چند دوست قدیمی است که در گذشته پس از ساختن یک اردوگاه به دوستان صمیمی هم تبدیل می‌شوند،اما پس از پایان دوران دبیرستان راهشان از یکدیگر جدا می‌شود. اکنون آن‌ها دوباره گرد هم جمع می‌شوند تا یک اردوگاه جدید بسازند و…

«هیوری»، دختری جوانیست که لذت ماهیگیری را از پدر مرحومش آموخت. در یکی از روزها تصمیم می‌گیرد به تنهایی راهی دریا شود و به هیچ عنوان انتظار ملاقات با یک دختر را در آن اقیانوس پهناور نداشت. «کوهارو» و «هیوری» پس از ملاقات شروع به صید و پختن می‌کنند و در همان حین، «کوهارو» به این پی برد که دلیل حقیقی سفر کردن «هیوری» به دریا، تردیدش در ملاقات با خانواده جدید بود و سپس...

وقتی که کوچیک بود، میرا کینوهاتا در اردوگاهی در شهر با پسری به اسم آئو ملاقات کرد. میرا فهمید که ستاره ای همنام با خودش وجود داره ولی ستاره ای به اسم آئو وجود نداره. اون دو به هم قول دادند که روزی آسمان‌ها رو باهم دیگه اکتشاف کنند و ستاره ای رو پیدا کنند و اون رو همنام با آئو نامگذاری کنند. چندین سال بعد میرا در دبیرستان «هوشیزوکی» ثبت نام میکنه و تصمیم میگیره که به باشگاه ستاره شناسی ملحق بشه تا به قولش عمل کنه. ولی اون متوجه میشه که قراره باشگاه ستاره شناسی با انجمن تحقیقات زمین شناسی ادغام بشه تا باشگاه علوم زمین رو تشکیل بده. با اکراه، میرا به اتاق باشگاه میره و اونجا با آئو ماناکا ملاقات میکنه، کسی که بهش قول داد تا با هم دیگه آسمان هارو اکتشاف کنند، و وقتی که میفهمه اون یه دختر بوده شوکه میشه!

دختری با اعتماد به نفس پایین با یک شیمی دان مرموز و شاگردش آشنا می شود. آنها به دنبال نجات جهان هستند و…