عاشقانه

یک درام عاشقانه واقع گرایانه که بازگشت ستاره برتر Im Se Ra را به تصویر می کشد، کسی که پس از دریافت جایزه جوان ترین بازیگر زن و تصادف در روزی که در اوج کار خود بود، 25 سال فاصله شغلی داشت.

مین وو، نویسنده 28 ساله وبتون، پس از یافتن یادداشتی مرموز، داستان جدیدی به نام «8 دسامبر» می‌نویسد که به سرعت محبوب می‌شود، اما این موفقیت باعث فشار و سردردهای شدید برای او می‌گردد.

گل پسر همسایه که یه سریال کمدی رمانتیکه درباره زندگی فردی منزوی و تنها بنام دوک می (Park Shin hye) که خودش رو از دنیا جدا کرده و بیشتر وقتش رو تو خونه میگذرونه . بعد از مدتی پسر همسایه به نام انریکه (Yoon Shi yoon) توجهش رو جلب می کنه و اونو زیر نظر می گیره. انریکه شخصی خوشقیافه و باهوشیه که زندگی خودش رو داره و به دیگران کاری نداره. اون متوجه دوک می میشه که اون رو تحت نظر داره و اون رو وارد دنیای بیرون از خونه می کنه …

دختری انگلیسی به نام «لوسی هانی چرچ» (بانم کارتر) طی سفری به ایتالیا با مرد جوانی به نام «جرج» (سندز) آشنا می شود و مدت ها بعد می فهمد که با وجود تمام تلاش هایش برای پنهان کردن عواطفش واقعا دل باخته او شده است.

نیویورک، سال 1947. زن مهاجر لهستانی، «سوفی» ( استریپ ) از بازماندگان اردوگاه ها ی مرگ نازی هاست که پس از مهاجرت به امریکا تحت مراقبت مردی به نام «نیتان» ( کلاین ) قرار گرفته است. در حالی که «نیتان» تعادل روانی ندارد و خود «سوفی» نیز سخت درگیر خاطرات دردناک است.

سرباز دوره ی خلبانی نیروی دریایی، «زاک مایو» (گیر) دوران طاقت فرسای آموزش نظامی را زیر نظر گروهبان سیاه پوست، «امیلی فولی» (گاست جونر) می گذراند...

شیکاگو، سال ۱۹۱۶. «بیل» (گیر) از دوزخ شهرهای صنعتی می گریزد و هم راه خواهر کوچکش «لیندا» (مانتس) و محبوبه اش «ابی» (آدامزا) که او را هم برای «امنیت» بیش تر خواهر خود معرفی می کند، با قطار به سمت جنوب حرکت می کند...

یک زن جوان پاریسی با یک تاجر میانسال آمریکایی آشنا می شود, که خواستار رابطه پنهانی آن هم فقط بر اساس رابطه جنسی است.

هیون‌ جون بازیگری است که همیشه در نقش کارآگاه کلیشه‌ ای دیده شده و رویای بازی در یک کمدی عاشقانه یا ملودرام را در سر دارد. او هنگام کار روی فصل پنجم سریالش، با جونگ‌ شین، خبرنگار موفق سیاسی که به دلیل یک پرونده فساد به بخش سرگرمی منتقل شده، آشنا می‌شود. جونگ‌ شین ابتدا طرفدار او می‌شود، اما وقتی شخصیت واقعی‌ اش را می‌بیند، با ناامیدی مواجه می‌شود.

پسری معمولی در یک مرکز بازی با دختری آشنا میشود که عشق خاصی به بازی های آرکید دارد. دوستی آن ها به سفری فرهنگی و احساسی تبدیل میشود که در آن، هر دو چیزهای تازه ای درباره خود و دنیای اطرافشان می آموزند

سون وو هه زمانی یک بازیگر کودک محبوب بود اما اکنون نویسنده و گل‌فروش است. پس از سالها با اولین عشقش، سونگ جه‌ یون، دوباره روبه‌رو می‌شود. جه یون که زمانی از خانواده‌ای ثروتمند بوده اما اکنون برای موفقیت می‌جنگد، برای رسیدن به اهدافش وارد زندگی وو هه می‌شود و آرامش او را به هم می‌زند. این ملاقات، گذشته هر دو را زنده کرده و باعث تغییر در مسیر زندگی‌شان می‌شود.

«سورین» (دونوو)، زن جوانی است که به رغم علاقه به شوهرش «پی یر» (سورل)، بعدازظهرها در یک فاحشه خانه کار می کند. تا این که یکی از مراجعان خانه، خلافکار جوانی به نام «مارسل» (کلمانتی)، به او دل می بندد...

یک مرد انگلیسی در دوران ویکتوریایی با استفاده از یک ماشین زمان به آینده سفر کرده و متوجه می شود نسل بشر به دو گونه مهاجم تقسیم شده است و...

یک تیم ترانه و رقص معروف و موفق با یک گروه دختران آشنا می شوند و همکاری را با هم شروع می کنند...

بندر پرل هاربر ، جنگ جهانى دوم . سرباز تازه وارد ، « رابرت ا . لى پرویت » ( كلیفت ) ، از بوكس حرفه‏اى بیزار شده است و حاضر نیست كه بار دیگر داخل رینگ برود . پس از این كه فرمانده جدید او « سروان هولمز » ( اوبر ) مى‏بیند « پرویت » به هیچ صورتى دیگر بوكس بازى نخواهد كرد به « گروهبان میلتن واردن » ( لنكستر ) دستور مى‏دهد تا با سپردن كارهاى پست او را اذیت و خوار و خفیف كند...

در طول اشغال لهستان توسط نازی ها، یک گروه بازیگری درگیر تلاش های یک سرباز لهستانی برای ردیابی یک جاسوس آلمانی می شود.

«والتر برنز» ( گرانت ) در مى‌‏یابد زن سابقش، «هیلدى جانسن» ( راسل ) كه كار خبرنگارى در روزنامه‏ ى او را رها كرده، قصد دارد با مأمور بیمه‏ اى به نام «بروس بالدوین» ( بلامى ) ازدواج كند. او به هر ترتیبى مى‏ كوشد تا مانع ازدواج معقول و قریب الوقوع «هیلدى» و «بروس» شود.

زنى شهرى ( لیوینگستن ) كه براى تعطیلات به روستا آمده، مرد دهقان متأهلى ( اوبراین ) را اغوا میکند و سپس مى ‏كوشد او را به كشتن همسرش ( گینور ) و آمدن به شهر تشویق كند.