انگلیسی

«ستوان فارل» (کاستنر)، افسر اطلاعات نیروی دریایی با زنی به نام «سوزان» (یانگ) آشنا می شود. در حالی که متوجه می شود «سوزان» محبوبه ی وزیر دفاع، «دیوید برایس» (هاکمن) نیز هست. خیلی زود «سوزان» به قتل می رسد و «تام» یقین پیدا می کند که «دیوید» قاتل است…

زندگی اکشن در مورد یک شاهزاده و تبدیل شدن به یک جنگجو به نام مرد نشان می دهد. او باید با ارباب تاریکی در سیاره شان مبارزه کند...

“چیف برودی” مرده است و پسر کوچکش نیز توسط کوسه کشته میشود. “مایکل” پسر برزگ “چیف” که یک زیست شناس دریایی است برای همدردی پیش مادر خود آمده و برای تغییر روحیه مادر خود او را به ساحلی دیگر میبرد. مایکل و دوستانش در هنگام کار با یک کوسه بزرگ برخورد میکنند. مایکل این موضوع را از مادر خود پنهان کرده و قصد انتقام دارد…

«والتر فیلدینگ» و همسرش به دنبال یک خانه ی جدید هستند، اما توانایی مالی بالایی ندارند. طولی نمی کشد که آن ها با یک پیرمرد آشنا می شوند که یک خانه ی بزرگ کاخ مانند را با قیمتی ارزان به آن ها می فروشد. اما بعد از نقل مکان به خانه جدیدشان، این کاخ فرو می ریزد. با این حال آن ها نا امید نشده و تصمیم می گیرند دوباره آن را بسازند...

تامی جارویس می خواهد یک بار برای همیشه از شر جسد جیسون ورهیز خلاص شود. او این جسد را به قبرستان برده اما به طور ناخواسته باعث می شود او به زندگی بازگردد. این قاتل از گور برخواسته برای بار دیگر به دنبال انتقام است و تامی تنها کسی است که می تواند او را شکست دهد...

یک اردک انسان نما که بشدت هم بداخلاق است، از سیاره خودش به زمین فرستاده شده تا جلوی حمله یک بیگانه فضایی را بگیرد...

یک مربی با یک گذشته نامعلوم سوار بر قطار وارد شهر کوچکی می شود پس از طی ماجراهایی مربیگری تیم بسکتبال دبیرستان شهر به عهده میگیرد و آنها را تبدیل به یک مدعی برای قهرمانی می کند...

یک گروهبان سخت گیر نیروی دریایی پس از بدست گرفتن فرماندهی جوخه ای بدنام،با فرمانده هان و همسر سابق خود دچار اختلافاتی می شود و...

روسیه، سال 1885. خانواده ی موش «ماوسکوویتس» که مورد تهدید گربه های قزاق هستند به هامبورگ می روند و از آن جا سوار یک کشتی به مقصد «دنیای نو» می شوند. اما در آمریکا نیز آن ها با مشکلات بسیاری روبه رو هستند...

«فرانسیس» (هالتن)، دشمن قدیمی «پی وی» (هرمن)،دوچرخه ی محبوب او را می دزدد و او بیهوده می کوشد تا آن را بیابد. پیشگویی فریبکار به او می گوید که دوچرخه اش در زیرزمین قلعه ی آلامو در تکزاس است و «پی وی» راهی سفر دور و دراز می شود.

«فیلیپ گاستونه» دزدی است که از سیاهچالی در آکیلا می گریزد و از این رو مامورین شروع به تعقیب او می کنند. در آستانه دستگیر شدن او، «کاپیتان ناوارو» با او دوست می شود...

دختری انگلیسی به نام «لوسی هانی چرچ» (بانم کارتر) طی سفری به ایتالیا با مرد جوانی به نام «جرج» (سندز) آشنا می شود و مدت ها بعد می فهمد که با وجود تمام تلاش هایش برای پنهان کردن عواطفش واقعا دل باخته او شده است.

یک زوج جوان در نقطه ای دور افتاده گیر عده ای از کودکان وحشی می افتند که اعتقاد دارند همه کسانی که بالای 18 سال سن دارند، باید کشته شوند...

سن فرانسیسکو. «کارآگاه هری کالاهان» (ایست وود) که به خاطر روش های خشونت آمیزش از کار برکنار شده، برای گذراندن «تعطیلات» به شهر کوچک سن پائولو فرستاده می شود، در حالی که ظاهرا باید پرونده ی قتل مردی را پی گیری کند.

در یک شهر کوچک،‌ یک سگ اهلی و دوست داشتنی توسط یک خفاش هار گاز گرفته می شود و بعد از آن باعث پخش شدن ترس و وحشت در شهر می شود...

در شهر بوستون. دوستی قدیمی به نام «میکی ماریسی» به وکیل دعاوی، «فرانک گالوین» (نیومن) که در کارش با بداقبالی روبرو شده، پیشنهاد پذیرفتن یک پرونده ی تخلف پزشکی را می دهد و او سخت درگیر این پرونده می شود.

برای نجات پسر بیمار خود، یک موش خانگی برای کمک به گروهی از موشهای صحرایی بسیار باهوش مراجعه می کند اما ارتباطی عمیق با آنها برقرار می کند و...

نیویورک، سال 1947. زن مهاجر لهستانی، «سوفی» ( استریپ ) از بازماندگان اردوگاه ها ی مرگ نازی هاست که پس از مهاجرت به امریکا تحت مراقبت مردی به نام «نیتان» ( کلاین ) قرار گرفته است. در حالی که «نیتان» تعادل روانی ندارد و خود «سوفی» نیز سخت درگیر خاطرات دردناک است.